تصویرسازی های خاص و عجیب راهبان : در قرون وسطی چه میگذشت؟
زمانی که درباره هنر دوران قدیم صحبت میشود، همگی یاد دورههای رنسانس و کلاسیک میافتند و به آن نیز افتخار میکنند. همچنین آثار بسیار فاخر و زیبایی نیز در این دوران آفریده شده که در دوارن معاصر نیز بسیار مطرح هستند و هنوز هم هنرمندان بسیاری از این آثار الهام میگیرند. اما زمانی که صحبت از قرون وسطی میشود بسیاری بحث را عوض کرده و از صحبت دربارهی آن طفره میروند. در قرون وسطی آثار و تصویرسازی های بسیار عجیب و خاص آفریده شد که بسیاری دارای معانی عجیب و تاریک هستند. در مطلب امروز پارچی به بررسی تعدادی از این آثار میپردازیم.
قرون وسطی دوران بسیار تاریک و وحشت برانگیزی بوده و تعجبی هم ندارد آثاری که در این دوران آفریده شده تحت تاثیر این فضا بوده باشد. البته همین مسئله باعث میشود که این آثار بسیار خاص و منحصر به فرد نیز باشند. به مدت ۵۰۰ سال هنرمندان تلاش نداشتند که از روی عکس، نقاشی بکشند و به آن معانی و نمادهای مختلف اضافه کنند، یا سعی نمیکردند که حتما چیز زیبایی بکشند. احتمالا اکثر آنها راهبانی بود که حوصله شان سر رفته بود و در گوشهی کتاب ها برای خود نقاشی های عجیب و خاصی میکشیدند که دنیا شبیه به آن را هیچ وقت به خود ندیده.
تصویرسازی خاص خرگوشهای قاتل
راهبان قرون وسطی وظیفه داشتند که نسخههای دستی مقدس را تصویر سازی کنند که نتیجه آن کتابهایی بودند که با آثار زیبایی پر شدند. بعضی اوقات صفحه را با پترن (الگو) هایی که شامل گل و پیچک بود پر میکردند و بعضی اوقات متنها را تزئین میکردند تا زیباتر شوند. در بعضی موارد نیز خرگوشهایی را به تصویر میکشیدند که در حال ضربه زدن به سر انسانها بودند. خرگوشهایی که به مردم آسیب میزنند جزو موضوعات بسیار عجیب و غریبی بود که در عین حال زیاد استفاده میشد و هیچ کسی هم دلیلش را نمیداند!
خرگوشها حین مبارزه در نبرد و یا در سمت شوالیه تصویرسازی میشدند. اما خیلی وقتها هم در حال کشیدن زنان بر روی زمین و سلاخی مردان نیز دیده میشدند و هیچ یک از این داستانها در کتابهای مقدس نیامده است. در رابطه با این موضوع یک احتمال وجود دارد که راهبان زمانی که حوصلشان سر میرفت این موضوع را نقاشی میکردند تا خود را سرگرم نگه دارند. از نظر آنها انتقام گرفتن خرگوشها از انسان بخاطر شکارشان موضوع جالبی بود و همچنین راهی بود برای گذراندن زمانهای خسته کننده.
مبارزه شوالیه ها با حلزون ها
یکی از عجیبترین و خاص ترین چیزهایی که راهبان دوست داشتند در گوشه نسخههای دستی بکشند مبارزه حماسی شوالیهها با حلزونها بود. در بین قرنهای ۱۳ تا ۱۴ تصاویر این شوالیهها و صحنهی نبرد آنها با حلزونها به طرز عجیبی بسیار محبوب شد. بنا به گفتهی یک محقق این تصویرسازی های خاص را در گوشههای تمام کتابهای گوتیک میتوان یافت. تقریبا در تمام کتابها هستند!
هیچ کسی نمیداند برای چه راهبان آن را به تصویر کشیدهاند اما تعداد این تصویرسازی ها به قدری زیاد بود که محققان در صدد پیدا کردن علت آن بر آمدند. آنها به تمامی ایدههای موجود فکر کردند. برای مثال بعضیها فکر میکنند که یک تمثیل برای مبارزات اجتماعی، تبعیض و یا مبارزه ای است، ناامیدانه علیه مرگی که اجتناب ناپذیر است. اما همهی اینها صرفا یک ایده بوده و هنوز هم دلیل مشخصی برای این نقاشی ها وجود ندارد.
موسی با شاخ خاص بر سرش
برای مدت زیادی، مردم علاقه خاصی به کشیدن موسی همراه با شاخهای عجیب و غریبی بر روی سر وی داشتند. این طرح برای چنین شخصیتی که در تاریخ بسیار محبوب بوده بسیار عجیب است اما برای مدت طولانی به تصویر کشیده میشد. حتی هنرمند معروف میکلآنجلو نیز این ایده را به تصویر کشیده است. شاید با خود فکر کنید که مردم عقیده داشتند حضرت موسی آدم بدی است. اما اینطور نیست و مردم صرفا فکر میکردند که موسی واقعا شاخ داشته است.
در کتاب مقدس آنها آمده زمانی که موسی همراه با ده فرمان از کوه پایین آمد حلقهی نوری بر سر وی بود. اما کلمهای که از آن استفاده شده غلط انداز بود و معنی شاخ هم میداد. در دوران قرون وسطی در یکی از نسخ کتاب مقدس آمده که موسی بر روی سرش شاخ داشت و بعضی از مردم عقیده دارند که این ترجمه درست تر است.
مری مگدالن پوشیده از موی بدن
در دوران گوتیک، مری مگدالن که یکی از همراهان عیسی بود را از پایین تا بالا با موی بدن میکشیدند. آنها زنی را که عاشق مسیح بود به این شکل میکشیدند زیرا تصور میکردند که واقعا وی به این شکل بوده است. بر اساس یکی از افسانهها مری بعد از مرگ مسیح، تمام دغدغههای زمینی را کنار گذاشت و دیگر اهمیتی به آنها نمیداد.
وی از حمام کردن و عوض کردن لباسهایش دست کشید و بعد از مدتی لباسها پاره پاره گشت و کامل ریخت. به عنوان یک معجزه برای اینکه مری تا آخر زندگی خود بدون لباس جایی نگردد بر روی تمام قسمتهای بدنش موهای زیادی درآمد. این موضوع از نظر هنرمندان دوره گوتیک به اندازهای زیبا بود که آن را به تصویر کشیدند.
مرگ خسته کننده
بسیاری از هنرهای قرون وسطی بسیار خشونت آمیز بود. اما فرقی نمیکرد که مرگ یکنفر چقدر وحشتناک باشد، آنها همیشه کسل و خسته به نظر میآیند. تصاویری که مردم در حال فرار از ستمکاران یا در حال تکه تکه شدن با تبر هستند و یا بر سرشان چاقو فرود آمده است، در همهی اینها قیافه فرد به گونهای است که انگار جلوی خمیازه خود را گرفته و حوصلهاش کاملا سر رفته است.
بر خلاف تمام نقاشی هایی که در بالا دیدیم، این تصویرسازی علت مشخصی دارد و آن بر میگردد به موضوعی به نام ” هنر خوب مردن ” که در دوران قرون وسطی رواج داشت و داستانی بسیار خاص دارد. آنها اعتقاد داشتند که مرگ یک امتحان اخلاقی است و اینکه در هنگام مردن چه واکنشی نشان می دادند باعث میشد که در آن دنیا شخصیتشان مورد قضاوت قرار گیرد. اگر هنگام مرگ جیغ میکشیدند، گریه میکردند و نگران از دست دادن جان فانی خود میبودند به احتمال زیاد به جهنم میرفتند. اما اگر در آخرین لحظات زندگی خود لبخند میزدند حتما جایشان در بهشت بود.
این چنین داستانهای خاص و عجیب غریبی، فقط از عهدهی قرون وسطاییها برمیآمد.
تصویر سازی خاص از مردم سوار بر سفینههای فضایی
بنا به یک سری دلایل خاص، بسیاری از نقاشی های قرون وسطی، مردمی را نشان میدهد که سوار بر وسیلههایی هستند که با آن پرواز میکنند و بسیار به ماهوارههای امروزی شبیه است. این موضوع بیشتر در نقاشیهایی که مسیح در آنها است به کار میرفت. برای مثال تصویرسازی هایی از مریم مقدس که برای اولین بار مسیح را در آغوش گرفت یا زمانی که مسیح به صلیب کشیده شد، در تمام این موضوعات در گوشهی تصویر مردی را میبینیم که سوار بر سفینه خاص و عجب غریب خود در حال رد شدن است.
در مورد این این تصویرسازی ها دو نظریه وجود دارد که نقاش میخواست حضور خداوند را نشان دهد. نظریه دیگر این است که در آن زمان تعدادی از افراد ادعا میکردند که حضور افراد بیگانه را در آسمان دیدهاند و نقاش قصد به تصویر کشیدن همین موضوع را داشت.
تصویرسازی شیاطین با چندین صورت خاص و عجیب
هنرمندان قرون وسطی علاقه خاصی به کشیدن شیاطین و دیوها داشتند. تصویرسازی های زیادی موجود است از شیاطین، در حالی که روح بیگناهان را از بدنشان بیرون میکشند. به دلایل نامشخصی ویژگی ظاهری بسیاری از این شیاطین شامل دو چشم، یک دماغ و یک صورت جداگانه بر روی شکمشان بود. علت این که هنرمندان قرون وسطی از شیاطین در کارهایشان استفاده میکردند، نگرانی همیشگی آنها نسبت به گول خوردن و به راه اشتباه رفتن توسط نیروهای اهریمنی بود.
گربههایی که شبیه گربه نیستند
مثل اینکه در قرون وسطی راهبان هیچ ایدهای نداشتند که یک گربه چگونه به نظر میرسد. تصویر سازیهای خاصی که از این دوران دیده میشود شباهتهای کلی به گربهها دارند اما اگر دقیقتر نگاه کنیم میبینیم که از طرفی درست کشیده نشدهاند. مانند این است که این راهبان تصویر کلی از یک گربه داشتند، اما نمیدانستند چگونه آنها را دقیق و به صورت درست و متناسب ترسیم کنند.
بچههایی که شبیه مردان بزرگسال هستند
برخلاف گربهها، چیزی که در این دوران قطعا رواج بیشتری داشت، بچهها بودند. اما همچنان تصویرسازان قرون وسطی آنها را به شکل خودشان به تصویر در نمیآوردند. اکثر بچههایی که در این دوران کشیده میشدند شبیه به مردان بزرگسال بودند و با اینکه سایز آنها کوچک بود اما صورت آنها هیچ شباهتی به چهره معصوم بچهها نداشت. دو حالت وجود دارد: یک اینکه در کشیدن چهره و در آوردن حالتهای دقیق مهارت نداشتند و یا اینکه میخواستند معصومیت بچهها را به چالش بکشند.