داستان جَک، کدوی خندان و شیطان
اولین چیزی که احتمالا با دیدن کدوتنبل های هالووین به ذهنمان می آید، شیطان و خنده های ترسناک اوست. اما چرا در روز هالووین کدو ها را به این شکل در می آورند؟ آیا فلسفه ای به جز ترسناک بودن در این کدوها نهفته است؟ بله، داستانی وجود دارد که خیلی عمیق تر از این حرف هاست.
در اساطیر ایرلند آهنگری به نام جک وجود داشت که فردی بسیار خسیس بود. داستان از جایی شروع می شود که جک شیطان را به یک نوشیدنی دعوت می کند اما از آنجایی که فردی بسیار خسیس و حقه باز بود، علاقه ای به حساب کردن نوشیدنی ها نداشت، پس شیطان را گول می زند و او را قانع می کند که خودش را تبدیل به سکه کند تا بتواند پول نوشیدنی ها را حساب کند. هنگامی که شیطان این کار را انجام می دهد، جک سکه را در کنار صلیبی از جنس نقره در جیب خود قرار می دهد تا شیطان نتواند به حالت اولش برگردد. بعد از مدتی جک شیطان را آزاد می کند اما با دو شرط: اینکه شیطان جک را تا یک سال اذیت نکند و زمانی که جک مرد، شیطان روح او را درخواست نکند!
مدت ها بعد، زمانی که جک مرد، طبق گفته ی افسانه ها، خدا او را موجود ناخوشایندی خواند و جک را به بهشت راه نداد. شیطان هم که از حقه های جک ناراحت بود و قول داده بود که روح جک را هیچ وقت نگیرد، پس شیطان هم درهای جهنم را به روی جک بست. وی جک را به درون شب سیاه فرستاد همراه با یک زغال سنگ در حال سوختن تا جک بتواند راه خود را روشن کند. جک زغال سنگ را درون شلغم حکاکی شده قرار داد و از آن موقع تا الان بدون هیچ هدفی بر روی زمین آواره شده است. بعد ها مردم سیب زمینی، شلغم یا کدو ها را می تراشیدند و درون آن نوری قرار می دادند تا در روز هالووین جک خسیس یا شیاطین دیگر را از خود دور نگه دارند.
4 نظرات
خیلی مطلب جالب و خوبی بود. دمتون گرم
مرسی امیرحسین، ممنون از لطفت
چقدر قشنگ بود طراحی مطلب هالووین :))
نایس
🎃🎇🎃🎆🎆🎆🎆